امداد و درمان
از شلیک اولین گلولههای دشمن و شهید و مجروح شدن تعدادی از مردم و رزمندگان، زنان مسلمان دلسوز این آب و خاک،دریافتند که باید به امداد درمان مجروحان و جانبازان جنگ بپردازند. آنها بدون هیچ چشمداشتی تنها به نیت کسب رضایت الهی و اطاعت از مقام ولایت، به جبههها رفتند،و چه بسا خود مجروح و جانباز شدند،و گاه به خیل شهدای انقلاب پیوستند.اگر زنان داوطلب به مدد و مساعدت جبهه و جنگ نمیآمدند،آمار شهدای جنگ فزونی مییافت، و اگر مجروحان به موقع مداوا نمیشدند، درمان بعدی آنها، هزینه سنگینی را بر بیتالمال تحمیل میکرد. خانوادهها و رزمندهها با مشاهده توجه به امداد و درمان مجروحان جنگی، اشتیاق بیشتری برای ادامه حضور داوطلبانه در جبهه احساس مینمودند. هم اینک نیز، بیان نمونهها و جلوههای زیبای ایثارگری زنان پرستار، بهیار و امدادگر، موجی از عشق و شوق برای خدمت به مردم پدید میآورد:
- مینا کمایی به همراه بیست نفر دیگر، در یک بیمارستان آبادان، امدادگری میکردند و شبها هم در خوابگاه بیمارستان میخوابیدند.
- خانم میرزایی،وقتی شروع به تمیز کردن پهلوی مجروح میکرد، حالش به هم میخورد، ولی به خاطر خدا تحمل میکرد.
- یک پرستار داوطلب، شبها بچهاش را به اتاقی در بیمارستان میبرد،و لباسها را کپه میکرد،و بچهاش را روی آن میخواباند، آن وقت خود به مداوای مجروحان میپرداخت.
- پرستاری دیدم که توالتها را تمیز میکرد، اما ذرهای از سختی کار گله نمیکرد.
- بسیار دیده شده که خانمی پرستارمجروحی شیمیایی بود، و خود مبتلا به عوارض شیمیایی میشد،خانم یوسفزاده، تنها نمونهای کوچک از زنان پرستاری است که به دلیل آلودگی شیمیایی به شهادت رسید.(9)
کار امدادگری در شهرهای مرزی جنوب و غرب، برای زنان طاقتفرسا بود،اما عشق به اسلام و انقلاب، امدادگران پیر و جوان را بر ماندن استوارتر میساخت، تا حدی که بسیاری از آنها بیتوجه به اصرار خانوادههایشان، در خطوط جنگی ماندند تا مرهمی بر زخمهای دلیر مردان رزم و جنگ باشند.بعضی از آنان، حتی آموزش کلاسیک پرستاری را ندیده بودند، ولی به سرعت آموزشهای تجربی را جایگزین آن کردند،و چنان این آموزشها را با عشق به خدا عجین نمودند که توانستند، هم پرستار جسم و هم پرستار روح و روان رزمندگان گردند.
جهاد مالی
توده زنان مسلمان،علاوه بر حضور مستقیم در دفاع مقدس،به انواع حمایتها در پشتیبانی از رزمندگان دست زدند که یکی از آنها مشارکت در کمک مالی به جبهههای جنگ بوده است.در واقع در دوران دفاع مقدس شاهد اوج ایثارگری مالی زنان بودیم که امام بارها به آن اشاره کردهاند،از جمله:
«ما هر روز شاهد زنانی هستیم که ماحصل عمرشان یک سکه طلا را میآورند و در راه خدا و جنگ انفاق میکنند...آن پیرزنها که در طول عمرشان تهیه کردند،حالا میآیند برای اسلام میدهند.»(10)
یک نشریه خارجی به مسأله جهاد مالی زنان ایرانی به جبهههای جنگ میپردازد و آن را با کمکهای مالی زنان عراقی مقایسه میکند:
«پرزیدنت صدام با آنکه از جانب کشورهای برادر عرب خود یعنی عربستان و کویت به نحو بزرگمنشانهای از نظر مالی حمایت میشود)با این وصف (در 1982 صلاحدید تا از خانمهای کشورش بخواهد تا زیورآلات خود را به جبههها هدیه کنند.تهران رقیب بزرگ جنگی بغداد نیاز به چنین اقداماتی نداشت،زیرا در ایران به وضوح انگیزه پاداش الهی و اطمینان از اینکه آنها قربانی تهاجم شدهاند، برای این کار کافی بود...لذا در مقایسه با عراق که به دوستان عرب،طرفهای تجاری و ارسال کنندگان اسلحه حداقل 50 میلیارد بدهکار میباشد و باز هم به وسیله پول سلاطین نفتی عرب تغذیه میشود،ولی تهران تاکنون حساب و کتابش با هم میخواند.»(11)
آمار دقیقی از کمکهای زنان ثروتمند عراقی به رژیم صدام در دوره جنگ در دست نیست ولی این کمکها به اندازهای نبوده که رژیم عراق را وادارد از آن تقدیر نماید، در عوض،گاه شاهد بودهایم که زنان عراقی به جای کمک به سربازان عراقی کمک مالی خود را به ایران دادهاند تا به مصرف رزمندگان ایرانی برسد،گاه این کمکها به اندازهای بود که تقدیر امام خمینی)ره( را به دنبال داشت،که تقدیر 28 آذر 1366 یکی از آنهاست:
«مبلغ بسیار ارزندهای که خانمهای معظم عراقی که خداوند به آنها هرچه بیشتر توفیق خدمت به اسلام و رزمندگان عزیری که برای رفع شر قدرتها و وابستگان پست آنان جانفشانی میکنند،واصل شد.از خداوند تعالی سلامت همه را خواهانم.»(12)
ایثار و فداکاری
زنان علاوه بر اینکه فرزندان،همسران،برادران و پدران خود را به مشارکت در دفاع مقدس تشویق میکردند،و این تشویقها در استقبال مردان برای حضور بیشتر در جبههها بسیار مؤثر واقع شد،پس از شنیدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزیزان خود،شکیبایی و بردباری کمنظیری را به نمایش گذاشتند که آن هم در تقویت روحیه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ کمک فراوانی کرد.مواردی از روحیات قوی زنان را میتوان در کلام امام خمینی)ره( و مقام معظم رهبری به وضوح دید:
«در عین حالی که مادران،جوانانشان در جبهه شهید شدهاند با کمال خوشرویی و افتخار،افتخار میکنند به اینکه جوان آنها در راه اسلام شهید شده است و باز هم پیشنهاد میکنند که جوانان دیگر هم داریم و به اسلام تقدیم میکنیم.»(13)
از این رو،جای تعجب نبود که در یکی از دیدارهای خانواده شهدا با امام خمینی(ره)،مادری با لهجه خرمشهری فریاد میزد:ای امام،سه پسر داشتم و هر سه شهید شدند،دیگر فرزندی ندارم تا در راه اسلام قربانی کنم،خدا مرا فدای تو کند.
مقام معظم رهبری نمونهای از ایثارگری و فداکاری این دسته زنان را برشمرده است:
«در شهری سخنرانی داشتم.بعد از پایان سخنرانی،همین که خواستم سوار ماشین شوم،دیدم خانمی پشت سر پاسدارها خطاب به من حرف میزند،گفتم راه را باز کنید تا ببینم این خانم چه کار دارد.خانم آمد و گفت:از قول من به امام بگویید بچهام اسیر دشمن بود و اخیرا مطلع شدم که او را شهید کردهاند،به امام بگویید فدای سرتان ،شما زنده باشید،من حاضرم بچههای دیگر نیز در راه شما شهید شوند.»(14)
ایثارگری و فداکاری زنان ایرانی به اندازهای بوده که حتی رسانههای خارجی هم نتوانستند منکر آن شوند،از جمله یک نشریه پاکستانی که نوشته بود:
«از خانوادههای اسرای جنگی به خوبی مراقبت میشود.بیوه زنان فشارهای ناشی از جدایی و عدم ارتباط با همسرشان را با وقار و شکیبایی تحمل کردهاند.آنها دولت را در قبول تقاضاهایشان که ممکن است از وجهه کشورشان بکاهد،تحت فشار نگذاشتهاند این نوع برخورد هیچگونه شباهتی با صدای گریه بیوه زنان اسرای جنگی عراق ندارد.. .کلا زنان ایرانی شجاعت رویارویی با هر مصیبتی را دارند.زنان ایرانی کاملا آماده برخورد با هرگونه واقعه اضطرای هستند و برخی از آنان در کلاسهای آموزش نظامی شرکت میکنند...آنها برای رویارویی با موقعیتهای مختلف از جمله بمبارانهای شیمیایی شهرها و برای خدمت در بیمارستانهای صحرایی در پشت جبهه تحت تعلیم قرار میگیرند.»(15)
منبع دیگری در این باره نوشته است:امام خمینی)ره( برای دفاع از کشور زنان را فراخواند زیرا مشارکت زنان در جنگ میتوانست...
«شجاعت نیروهای رزمی و حمایت مردم را تقویت نماید... قبلا میدانستیم که در میان بسیجیها... زن وجود دارد که از آنها برای ارشاد زنان بد حجاب استفاده میشد ولی زنان رزمنده نشان میدهد که زنان ایرانی نقشی بیش از پیش و فعال در جنگ بازی میکنند حتی چادر یلند سنتی مانع به کارگیری تجهیزات جدید جنگی از سوی آنها نمیگردد.»(16)
تبلیغ و همکاری اطلاعاتی
جبهه غرب از ویژگیهایی برخوردار بود که در جبهه جنوب کمتر به چشم میخورد،مثلا تلاش دشمن برای اختلافافکنی بین شیعه و سنی کاملا محسوس بود و یا وجود ضد انقلاب که با دشمن همکاری میکردند،هوشیاری و مراقبتهای اطلاعاتی را اجتنابپذیر میکرد.نمونههای فراوانی از فعالیتهای تبلیغی و اطلاعاتی خواهران و زنان در کردستان در دست است،مانند:
1 - زنان طلبه از حوزه علمیه قم و از مدارس اسلامی دیگر به منطقه کردستان اعزام میشدند.آنها از همان آغاز ورود به شکلهای مختلف مورد هجمه،اذیت و آزار دشمنان چون کردهای مخالف و منافقین قرار میگرفتند.مثلا منافقین که به این خانمها میگفتند اگر با کردها رفت و آمد کنید و غذای شان را بخورید،آنان در غذایتان سم میریزند و کشته میشوید،در عوض،به کردها میگفتند آنان شما را قبول ندارند و تلاش میکنندتا از مذهب تان برگردید.زمانی که منافقین میدیدند جنگ روانیشان بی اثر مانده،دست به ترور میزدند،به عنوان مثال:
- طلبه صدیق رودباری ساعتی پس از خاتمه درس قرآن در بانه و در 28 مرداد 1358 به شهادت نائل آمد.
- طلبه فهیمه سیاری دو روز پس از اعزام از قم در اثر اصابت تیر منافقین به شهادت رسید.
ولی زنان بیتوجه به اقدامات دشمن،در طول جنگ به حضور تبلیغی خویش در جبهههای غرب ادامه دادند که حاصل آن 434 شهید در کردستان است.71 نفر از این شهدا در مقابله با ضد انقلاب شهید شدند.مسنترین آنها آمنه نیکی نام داشت که در سن 78 سالگی و در 16 شهریور 1359 در سنندج ترور گردید و کوچکترین آنان دختر 2 سالهای بود به نام روناک مؤمنیفرد که در 15 تیر 1367 در اثر اصابت ترکش سلاحهای ضدانقلاب شهید گشت.(17)
2 - ضدانقلاب در کردستان چون میدانست براداران سپاهی،کمیتهای و بسیجی دست به نامحرم نمیزنند،اطلاعات نظامی،سلاحهای سبک جنگی و نقشههای عملیاتی را از طریق زنان وابسته به خود رد و بدل میکرد،از این رو،تعدادی از خواهران به منطقه اعزام و مأمور بازرسی و گشت از زنان مشکوک شدند.مریم کاتبی که خود یکی از اعزام شدههای به منطقه کردستان است،در این باره نوشته است:
"یک روز میبایست زنی را میگشتیم که بچهای در بغل داشت و به علت نداشتن کهنه،لباس مادرش و لباس خود را کثیف کرده بود.مادر این کار به عمد کرده بود تا رغبت نکنیم او را بگردیم.بوی تعفن در آن محیط گرم،محوطه چادر را پر کرده بود اما چارهای نبود باید او را میگشتیم،وی مانع کار میشد.وقتی میخواستیم او را بگردیم حرکتی کرد که چینه دور کمرش باز شد و یک نارنجک،یک سری ورق و مقداری پول و...بیرون ریخت.بلافاصله آنها را جمع کردیم ،مردها را بیرون چادر نگه داشتیم و زنها را داخل چادر. بزرگترین شخص در آن جمع،19سال داشت...بعدها برادر محمد گفت:نقشههایی که آن روز از آن زن گروهکی گرفتید باعث شد تعداد زیادی از سران گروهکها و نقشههای عملیاتی آنها لو برود و ما توانستیم تعداد زیادی از آنها را در شهر دستگیر کنیم."(18)
نتیجهای که از مطالبی که گذشت میتوان گرفت عبارت است از:
1 - جنگ تحمیلی، پس از انقلاب اسلامی کارزار دیگری برای زنان آفرید.آنها از نخستین روزهای جنگ، همپای رزمندگان به ستیز با دشمن پرداختند. گاه تن به تن جنگیدند، و گاه با پرداختن به امور جنگی، حضور مستقیم خود را در دفاع مقدس، حفظ کردند.به تدریج و با طولانی شدن آن، جنگ به دیگر نقشهای خدماتی زنان، نیاز پیدا کرد، از این رو، زنان به پشتیبانی از جبهه در پشت جبهه روی آوردند،به شهرها و خطوط جنگی رفتند تا به امداد و درمان جنگجویان بپردازند.در جبهه و پشت آن، به طرق مختلف و اعجابانگیز در تقویت روحیه رزمندهها کوشیدند.البته همه خدمات جنگی را در آنچه بر شمردیم،نمیتوان خلاصه کرد، بلکه باید کار زنانی را که برای رزمندگان شعر، داستان، حماسه نوشتند، موسیقی، فیلم و تئاتر ساختند، عکس، خبر و گزارش تهیه کردند، شهید، جانباز و اسیر شدند.اینها تنها بخشی از خدمات آنان به جنگ است.
2 - آنچه زنان را واداشت که در بدترین شرایط با اقل امکانات در جنگی نابرابر به یاری جنگجویان یا مدافعان کشور بپردازند، ایمان به جزای خیر در نزد خداوند و اعتقاد به درستی راه امام بود، در غیر این صورت، بعید بود پس از آن که با ایثار جان، مال و اولاد خود، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساندند، بار دیگر برای پاسداشت آن مجبور باشند، آنچه از مال و جان و اولاد برایشان باقی مانده، فدای حفظ انقلاب نماید. بی شک از مهمترین علل پیروزی جنگ، حضور خالصانه همین زنان در عرصه دفاع بود، حتی فراتر از این میتوان گفت که: "ملتی که بانوانش در صف مقدم برای پیشبرد مقاصد اسلامی هست، آسیب نخواهد دید."(19)
با توجه به آنچه که
الف - امام فرمود: " حضور زنان در صحنه سیاسی و اجتماعی نه تنها لازم، بلکه واجب و ضروری است... و زن باید در مقررات اساسی مملکت دخالت کند."(20)
ب - عملا زنان در فرآیند پیروزی انقلاباسلامی و پس از آن و بویژه در دفاع مقدس به نمایش گذاشتند.
تردیدی در ضرورت حضور سیاسی،اجتماعی و دفاعی زن باقی نمانده است،اما برای نسل جدیدی که صحنههای خداپسندانه حضور زنان را ندیده و حتی کمتر آن را به گوش شنیده است، باید الگویی ارائه کرد که با حفظ حضور سیاسی، اجتماعی و دفاعی،خود به وظایف یک زن مسلمان عمل کند.از این رو،این سؤال مطرح میشود که شرایط و ویژگیهای حضور سیاسی،اجتماعی و دفاعی زنان چیست؟ برای یافتن پاسخ این سؤال،به برخی از این ویژگیها اشاره میکنیم:
رعایت پوشش اسلامی: توده زنان مسلمان در طول تاریخ یک صد سال گذشته، با حفظ حجاب و پوشش، حرکتهای عظیم آفریدند، حتی حوادث سالهای پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، شاهد حضور زنان چادری بوده است. برای امروز و فردا هم این پوشش بر پایه تعالیم قرآن و تجارب انسان یک ضرورت است. امام خمینی )ره( هم بر این حضور با پوشش اسلامی زنان تأکید ورزیده است: " امروز باید خانمها وظایف اجتماعی خودشان را، وظایف دینی خودشان را باید عمل بکنند و عفت عمومی را حفظ بکنند ،و روی آن عفت عمومی، کارهای اجتماعی و سیاسی را انجام دهند". (21)" " زنها هم باید در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، هم دوش مردها باشند، البته با حفظ آن چیزی که اسلام فرموده است. "(22)یکی از چیزهایی که اسلام در این باره بر آن تأکید دارد رعایت حجاب و پوشش اسلامی است لذا امام خمینی )ره(بر حضور زنان در دفاع مقدس با حفظ کامل حجاب اسلامی اصرار ورزیده اند و این مسأله در سیره امام و در استفتای زیر مشهود است:
"سئوال: آیا امدادگری خواهران در جبههها از نظر شرع اسلام اشکال دارد؟
جواب: با مراعات کامل حجاب واجب و )با( اجتناب از محرمات اشکال ندارد."(23)
اشتغال در کارهای متناسب: این که زنان از نظر اسلام مجاز به فعالیت مفید تولیدی، فرهنگی، خدماتی و غیر آن در بیرون از محیط خانهاند، تردیدی وجود ندارد،با این وصف، قرآن بر متناسب بودن مشاغل با تواناییهای روحی و جسمی زنان تأکید میورزد:
امام خمینی )ره( در این مورد فرمودند:
" زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند و اسلام زن را تا حدی ارتقأ میدهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد شیء بودن بیرون بیاید و متناسب با چنین رشدی میتواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی را برعهده بگیرد."(24)
در این سخن امام، تأکید بر رشد معنوی زنان است، ولی کسی شک ندارد که امامخمینی )ره( در طول پس از انقلاب اسلامی،مسئولیت سیاسی اجتماعی زنانراتنهابارعایتوحفظنقشمادریپذیرفتهاست: "شماهاموظفهستیدکهاولادخودتان راخوبتربیت کنید."(25)به نظر میرسد امام خمینی)ره(بر این عقیده بوده اند که باید مشاغل و مأموریتهای متناسب با وضعیت روحی و جسمی زنان به آنان در جبهههای جنگ واگذار شود، لذا زمانی که بانویی از ایشان میپرسند که آیا رفتن زنان به جبهه برای کارهای امدادی و فرهنگی اشکال دارد؟ معظم له پاسخ داده اند:شرکت زنان در خدمات فرهنگی و اجتماعی با مراعات کامل حجاب شرعی مانع ندارد.(26)